سلام به همه میراکولر ها یه داستان به همراه توضیحاتی درباره اون :
نام :بی انتها (ممکنه تغییر داده بشه)
توضیحی درباره داستان از زبان لیدا:
همه فکر میکنن زندگی ۸۰ سال طول میکشه امید یا یه زندگی حتی در بیشترین سطحش به ۲۰۰ سال اونم شاید برسه اما در این میان یکی هست که خیلی به خودش باور داره میلیارد ها سال عمر جادوی طبیعت سفر به آندرومدا خونه های دیگیه فراتر از کهکشان خیلی جدی به نظر میاد اما مهربون و شاد و شوخه بهش میگن خیلی باهوشه اما نمیدونن بیشتر از اون حساسه خیلی قویه اما زود ناراحت میشه و گریه میکنه همه رو اروم میکنه اما بیشتر ازون تنهاست بهش میگن عجیب و مرموزه اما پاک و خلاقه هم هست.شاید نه حتما نه مطمئنا نه ممکنه بشه که روزی اون رو دید؟ جوابی ندارم یعنی نمیشناسیش؟ اشتباه نکن جوابت درسته اون تنها کسیه که میتونه.
(داستان رو تقزیبا نا معلوم گذاشتم لبا موضوعات که ازقبل معلوم نیست ادامه خواهد داشت این متن کوتاه و ونسبتا معتبره)
ژانر:تخیلی.ماجراجویانه (اگر بخواید رمانتیک و یا طنز هم بشه توی تظرات بگید)
شیپ ها:(الان اعلام نمیکنم یهویی توی داستان باهاش مواجه خواهیم شد ولی تا جایی که بتونم همه شیپ ها وارد داستان میشن )
زمان انتشار پارت 1: هر وقت خدا بخواد
پوستر و.: اگر نظرات زیادشد و داستان رو گذاشتم حتما قرار خواهم داد.
حد تخیل:سعی میکنم خیلی تلاش میکنم که زیادش نکنم اما تخیلم خیلی خیلی قویه و ممکنه هر اتفاقی بیوفته( وجی:ممکنه! ممکنه !-_- با تخیل تو ممکن نیست میوفته من:نه باور کنید این دفعه واقعا سعی میکنم کم ازش استفاده کنم)
نوع پایان: (با توجه به نظر شما پایان داراماتیک یا خوب و شاد)
*لطفا نظر بدید اگر نظرات زیادبشه قرارش میدم و اگرکمامنت ها کم باشه داستان ادامه دار نیست*
الهام گرفته شده از :(یه ایده در دوازده نه سیزده دقیقه پیش و خودم)
[نظرات این پست مهم چون تعیین کننده زمان انتشار پارت اول پست بعدم و همینطور بیوگرافی داستان خواهد بود]
عزیزان نظر نشه فراموش یه پست دیگه میزارم البته اگه نظرات زیاد بشه
درباره این سایت