با یه فیک جدید اومدم به اسم " فوتبالیست معرکه "( چون خودم کشته مرده فوتبالم)
این داستان درباره یه دختر فوتبالیسته که مهارت های فوق العاده ای در رابطه با فوتبال داره
وقتی تو تست قبول میشه تو تیمی که ادرین در اون کاپیتانه قرار میگیره و ماجرا های شگفت انگیزی رو پشت سر میزارن
و اینکه فردا پارت اول و میزارم
موافقین ؟
1ـ ارهه
2ـ نهه
نظر یادتون نره
* توپ انرژی صورتی رنگ وارد میشود*
چطوریننن گلا؟
* تا می خواهد جمله ای بگوید به میز میخورد و کله پا میشود *
وجی جاان .دههن.رو .ببند
* علاوه بر آن لکنت نیز میگیرد *
شما برین ادامه تا منم خودمو برسونم
* استیشن را بالا میزند و به سمت من میاید *
انتهای شب شد
دلها به فردا امیدوار
چشمها پر از خواب
همه میگویند زندگی بالا و پایین دارد
اما زندگی هر چه که هست
جریان دارد
بغداد را با دو چشم بسته میتونم پیدا کنم.(در ضرب المثل ترکی پیدا کردن شهر بغداد دشوارترین کاره)
سلاممممممممم به تمام کسایی که منتظر این پست بودن
روز موعود فرا رسیددد
روز مادر مبارک و جای خودش ولی این روز موعود فرق داره
روز اعلام نتایج و روز جوایز شما
از همه کسانی که در مسابقه سوتی و ادیت شرکت کردن ممنونم
خب کسانی که در مسابقه ادیت شرکت کردن:
حنا
مای لیدی
Parmis
هستی
لیدی مرینت
MlRACULOUS1385
خب ممنونم بابت شرکت کردنتون
و کسانی که در مسابقه سوتی شرکت کردند
اینقداینقدر زیادن جا نمیشن
ازتون ممنونم
اگه برین تو ادامه و ادیت کسی رو مسخره کنین خودتون میدونید
خب کنجکاوی بدونی چه اتفاقی برای این مسابقه افتاده؟
خب برو ادامه دیگه
سلام به همه میراکولر ها یه داستان به همراه توضیحاتی درباره اون :
نام :بی انتها (ممکنه تغییر داده بشه)
توضیحی درباره داستان از زبان لیدا:
همه فکر میکنن زندگی ۸۰ سال طول میکشه امید یا یه زندگی حتی در بیشترین سطحش به ۲۰۰ سال اونم شاید برسه اما در این میان یکی هست که خیلی به خودش باور داره میلیارد ها سال عمر جادوی طبیعت سفر به آندرومدا خونه های دیگیه فراتر از کهکشان خیلی جدی به نظر میاد اما مهربون و شاد و شوخه بهش میگن خیلی باهوشه اما نمیدونن بیشتر از اون حساسه خیلی قویه اما زود ناراحت میشه و گریه میکنه همه رو اروم میکنه اما بیشتر ازون تنهاست بهش میگن عجیب و مرموزه اما پاک و خلاقه هم هست.شاید نه حتما نه مطمئنا نه ممکنه بشه که روزی اون رو دید؟ جوابی ندارم یعنی نمیشناسیش؟ اشتباه نکن جوابت درسته اون تنها کسیه که میتونه.
(داستان رو تقزیبا نا معلوم گذاشتم لبا موضوعات که ازقبل معلوم نیست ادامه خواهد داشت این متن کوتاه و ونسبتا معتبره)
ژانر:تخیلی.ماجراجویانه (اگر بخواید رمانتیک و یا طنز هم بشه توی تظرات بگید)
شیپ ها:(الان اعلام نمیکنم یهویی توی داستان باهاش مواجه خواهیم شد ولی تا جایی که بتونم همه شیپ ها وارد داستان میشن )
زمان انتشار پارت 1: هر وقت خدا بخواد
پوستر و.: اگر نظرات زیادشد و داستان رو گذاشتم حتما قرار خواهم داد.
حد تخیل:سعی میکنم خیلی تلاش میکنم که زیادش نکنم اما تخیلم خیلی خیلی قویه و ممکنه هر اتفاقی بیوفته( وجی:ممکنه! ممکنه !-_- با تخیل تو ممکن نیست میوفته من:نه باور کنید این دفعه واقعا سعی میکنم کم ازش استفاده کنم)
نوع پایان: (با توجه به نظر شما پایان داراماتیک یا خوب و شاد)
*لطفا نظر بدید اگر نظرات زیادبشه قرارش میدم و اگرکمامنت ها کم باشه داستان ادامه دار نیست*
الهام گرفته شده از :(یه ایده در دوازده نه سیزده دقیقه پیش و خودم)
[نظرات این پست مهم چون تعیین کننده زمان انتشار پارت اول پست بعدم و همینطور بیوگرافی داستان خواهد بود]
عزیزان نظر نشه فراموش یه پست دیگه میزارم البته اگه نظرات زیاد بشه
درباره این سایت